سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ متکبّری، دوستی ندارد . [امام علی علیه السلام]
علمی ها

الناز شاکردوست متولد 7 تیر 1363 تهران بازیگر و طراح صحنه و لباس سینما، تلویزیون و تئاتر است. او بازیگری را با تئاتر آغاز کرد. در سن نوزده سالگی، با بازی در فیلم گل یخ در سال 1383، به کارگردانی کیومرث پوراحمد، پا به عرصه سینما گذاشت و ظرف کمتر از یک سال در 4 فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد. گل یخ فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد و تهیه کنندگی غلامرضا موسوی ساخته سال 1383 است. شاکردوست در فیلم‌هایی مانند مجردها، عروس فراری، قتل آنلاین، چه کسی امیر را کشت، چند می‌گیری گریه کنی، بی‌وفا، قاعده بازی، خدا نزدیک است، باد در علفزار می‌پیچد، کیش و مات، تو و من، رسوایی ، بوی گندم و آتیش بازی بازی کرده است

عکس های الناز شاکردوست

الناز شاکردوست بازیگریست که با حضورش در هر فیلمی فروش آن فیلم رو تضمین می کند

در این پست می توانید عکس های جدید این بازیگر موفق را مشاهده نمایید

عکس الناز شاکردوست

عکس های کمیاب اینستاگرام الناز شاکردوست + بیوگرافی کامل

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

عکس های الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

عکس الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

عکس های اینستاگرام الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

عکس های جدید الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

الناز شاکردوست ، عکس الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

عکس الناز شاکردوست در جنگل

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , عکس های الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

عکس الناز شاکردوست با لباس سنتی

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

آرامشى که در میان این قبرها هست براى اینه که یادمون میاد از کجا اومدیم

و به کجا میریم چه خوبه هر روز اینو به خودمون یاداورى کنیم

که زندگى کوتاه تر از اینه که دل همدیگه رو بشکونیم !

بهشت زهرا – پشت صحنه فیلم سینمایى اسب سفید پادشاه – آذرماه 1393

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , بیوگرافی الناز شاکردوست

الناز شاکردوست , عکس های الناز شاکردوست

بدون شرح …

الناز شاکردوست ، عکس الناز شاکردوست

الناز شاکردوست در اینستاگرام : جشن به نیمه رسیدن فیلم سینمایى خوبمون

عکس های جدید الناز شاکردوست

الناز شاکردوست :

آخرین روزهاى فیلم سینمایى اسب سفید پادشاه

با یه گریم داغون و دستاى رنگ خون

عکس های اینستاگرام الناز شاکردوست

عکس های کمیاب اینستاگرام الناز شاکردوست + بیوگرافی کامل


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عباس دادیار 93/10/8:: 5:47 عصر     |     () نظر

 

عکس های الناز شاکردوست


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عباس دادیار 93/10/8:: 5:38 عصر     |     () نظر

«عبدالسلام» پدر «مروِنا» می‌گفت "مردم این ملک، افغان‌ها را برای کارهای سخت می‌خواهند و مانند انسان‌های درجه دوم با آن‌ها رفتار می‌کنند" چنانکه وقتی شنید صابر کارگر ایرانی عاشق دختر نوجوان او شده با حالتی پریشان که شاید ناشی از نفرت از جامعه پناه‌دهنده است، فریاد برآورد که "عاشق چیِ دختر ما شده‌اند؟ عاشق بیچارگی و پریشانی او ؟!" (دیالوگ فیلم چند متر مکعب عشق)
 
صرف‌نظر از اینکه چه عواملی به شکل‌گیری چنین نگرشی دامن زده و رفتار ما ایرانی‌ها در برابر مهاجران افغان معلول چه عوامل و سیاست‌هایی است، این روزها با نسل جوانی از مهاجران افغان روبرو هستیم که در ایران به دنیا آمده‌اند و با وجود بحران هویتی که گاه با آن روبرو هستند، مانند بسیاری از جونان ایرانی عطش تحصیل و رفتن به دانشگاه را دارند؛ گرچه این علاقه گاه به خاطر مشکلات مالی، مخالفت خانواده‌ها با ادامه تحصیل فرزندانشان و مشکلاتی که بعضا در محیط زندگی با آن مواجه می‌شوند، در حد آرزو باقی می‌ماند، اما هستند جوانانی که با وجود این مسائل، از فرصتی که در ایران در اختیارشان قرار گرفته استفاده می‌کنند و در مسیر خود پیش می‌روند؛ روندی که به احتمال زیاد در نهایت برخی نگرش‌های غلط را تغییر خواهد داد.

چهره‌ای متفاوت از زن افغان در ایران 

نام: نصیبه
 
نام خانوادگی: حیدری
 
نام پدر: محمدعلی
 
نام مادر: لیلا
 
سن: 32 ساله
 
محل متولد: مشهد
 
تابعیت: افغانی
 
شغل: متخصص زنان و زایمان
 
خانواده‌اش از موج اول مهاجرت انبوه افغان‌ها به ایران بوده‌اند. به دنبال حمله شوروی به افغانستان در سال 1979، پدر نصیبه که یک کشاورز بود، مانند 100 هزار هموطن دیگرش، به همراه همسر و دختر کوچکش از روستای کوچکی در قندهار افغانستان به سمت ایران فرار کردند. آنها چندین روز در کوه‌ها، رودخانه‌ها و کویرها با پای پیاده راه افتادند تا در نهایت با ورود به ایران و اخذ پناهندگی در شهر مشهد سکنی گزیدند؛ جایی که نصیبه درسال 1360 در آنجا به دنیا آمد.
 
نصیبه به همراه خانواده‌اش تا سن 9 سالگی در مشهد زندگی کرد ولی به خاطر اینکه پدرش بتواند به کار کشاورزی بپردازد، این شهر را به مقصد آب سرد دماوند ترک کردند. از همان ابتدا که به مدرسه رفت، شاگرد درس‌خوانی بود و به راحتی جای خود را در دل معلمان و همکلاسی‌هایش باز کرد. پس از پایان دوره دبیرستان در کنکور سراسری شرکت کرد و توانست با رتبه خوبی در رشته مورد علاقه‌اش قبول شود. لگ زمستانه خزدار تهران را به مقصد یزد برای دوران هفت ساله تحصیل در رشته پزشکی ترک کرد. پس از شرکت در امتحان تخصصی در رشته زنان و زایمان در دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شد و اکنون یک سالی است که کار در این عرصه را آغاز کرده است.

چهره‌ای متفاوت از زن افغان در ایران 


نصیبه حیدری که این روزها در قالب طرح مشترک کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور و وزارت بهداشت در درمانگاه یغمایی محله دولت‌آباد مشغول به کار است، روزانه تعدادی از زنان ایرانی و اتباع افغانی را معالجه می‌کند و طبق این طرح معالجه زنان افغان را به صورت رایگان انجام می‌دهد. او که از همان ابتدا با توجه به آمار قابل توجه مرگ و میر زنان در کشورش، علاقه داشته که در رشته زنان و زایمان تحصیل کند، در مورد نحوه اقامت خود و خانواده‌اش در ایران می‌گوید:‌ «پدر و مادرم برای زندگی در ایران کارت آمایشی دارند ولی من برای تحصیل و کسب ویزای کار، کارت آمایشی‌ام را تبدیل به گذرنامه کردم که سال به سال آن را تمدید می‌کنم.» لگ زمستانه خزدار
 
نصیبه که سه خواهر و دو برادر دارد، در مورد وضعیت خانواده‌اش می‌گوید: «پدرم 64 سالش است و شغلش کشاورزی است؛ گرچه اکنون به دلیل وضعیت جسمی‌اش چندان نمی‌تواند فعالیت کند. مادرم خانه‌دار است. در مشهد که بودیم به نهضت سوادآموزی رفت و تا پنجم ابتدایی تحصیل کرد ولی بعد از آن، شرایط، اجازه ادامه تحصیل به او را نداد.»
 
پدر و مادر نصیبه که فاقد تحصیلات بودند، آرزو داشتند فرزندانشان در این عرصه موفق باشند و حتی از نان شبشان کنار می‌گذاشتند تا خرج تحصیل آن‌ها را بدهند.
 
«خواهرم سال آخر داروسازی در دانشگاه شهید بهشتی است. یکی از برادرانم هم دانشجوی علوم سیاسی در همین دانشگاه است. برادر کوچکترم در مقطع پیش‌دانشگاهی و خواهر کوچکترم در سال دوم دبیرستان با معدل 19.75 مشغول به تحصیل است. البته خواهر بزرگم ادامه تحصیل نداد و ازدواج کرد.»
 
گرچه این روزها اخباری مبنی بر بدرفتاری یکی از معلمان پاکداشتی با چهار دانش‌آموز افغان در رسانه‌ها منتشر شده، ولی نصیبه خاطرات خوبی از دوران تحصیل در مدرسه دارد: «از نظر برخورد معلمان و دانش‌آموزان مشکلی نداشتم، چون درسم خوب بود به راحتی مورد پذیرش قرار می‌گرفتم. در این دوران احساس نکردم که بین من که یک دانش‌آموز افغان هستم با یک دانش‌آموز ایرانی از سوی معلمان تفاوتی وجود دارد. حتی در مدرسه ابتدایی معلم‌ها به من شاگرد می‌دادند تا در زمینه تحصیلی به آن‌ها کمک کنم؛ البته در دوران تحصیل در دانشگاه در ابتدا موضوع کمی متفاوت بود. هنگامی که به دانشگاه شیخ صدوق یزد رفتم چون در آنجا تعداد افغانی‌ها کم بود در سال اول و دوم دانشگاه، همکلاسی‌هایم که عمدتاً یزدی‌ها، اصفهانی‌ها و شیرازی بودند، چندان با من ارتباط برقرار نمی‌کردند و حتی گاه که سلام می‌کردم جوابم را نمی‌دادند. لگ زمستانه خزدار پدر و مادرم تأکید می‌کردند که از این موضوع ناراحت نشوم، خودم هم تلاش می‌کردم از برخوردهایی که می‌شود دلسرد نشوم.

چهره‌ای متفاوت از زن افغان در ایران


گرچه برخی دانشجویان هموطنم را می‌دیدم که وقتی استادی یا همکلاسی‌هایشان نسبت به آن‌ها به خاطر عدم آگاهی یا تصورات غلط موضع‌گیری منفی می‌کنند ناراحت یا دلسرد می‌شوند ولی من هدفم کاملاً مشخص بود و سعی می‌کردم به این موانع که باعث بی‌انگیزگی می‌شد چندان توجه نکنم. وقتی به مرور زمان شناخت من و هم کلاس‌هایم از یکدیگر بیشتر شد و ارتباط بیشتری بین ما بوجود آمد، نگاه آن‌ها نیز متفاوت شد. آن‌ها می‌گفتند که پدر و مادرمان از بچگی به ما تلقین کرده‌اند که افغان‌ها آدم‌های بدی هستند و تصور ذهنی ما کاملاً در این ارتباط منفی بود ولی تو دید ما را عوض کردی. لگ زمستانه خزدار اکنون من با بسیاری از آن‌ها رابطه صمیمانه دارم.»
 
در کشور افغانستان بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی تعداد مرگ و میر مادران در هنگام زایمان به علت کمبود امکانات بهداشتی و ازدواج زودهنگام دختران، نسبت به سایر کشورها بسیار بالاست. نصیبه با علم به این موضوع، برای کسب تخصص، رشته زنان و زایمان را انتخاب کرد و به دانشگاه شهید بهشتی رفت.
 
«میزان مرگ و میر مادران در افغانستان بسیار بالاست و من بسیار می‌شنیدم که فلان خانم هموطن در سن بسیار کم به خاطر نبود متخصص زنان و محرومیت‌های بهداشتی، سر زا مُرده است. من احساس می‌کردم باید در این رابطه اقدامی انجام شود و بر اساس همین باور تلاش کردم که در این رشته تحصیل کنم تا اگر یک روزی به کشورم برگشتم، بتوانم به آن‌ها کمک کنم؛ گرچه هدف کلی من خدمت کردن است و چندان فرقی نمی‌کند در کجا و به چه کسانی کمک کنم.»
 
این پزشک جوان افغان که مانند بسیاری از جوانان افغانی که در ایران به دنیا آمده‌اند تاکنون نتوانسته سرزمین مادری خود را ببیند، لگ زمستانه خزدار در مورد این که آیا قصد دارد به افغانستان برگردد، اظهار می‌کند: «این دیدگاه را از همان ابتدا داشتم که به افغانستان برگردم ولی شرایط برای بازگشتن ما امکان‌پذیر نیست. حملات انتحاری در آنجا زیاد است و برای من به عنوان پزشک خانم امنیت چندانی وجود ندارد. از بازگشت به افغانستان استقبال می‌کنم ولی در صورتی که شرایط فراهم باشد. اگر من بخواهم به‌تنهایی برگردم باز هم امکان این امر وجود ندارد. مشکل دیگری نیز در این ارتباط وجود دارد که بحث مدرک است. تائید مدرک من از سوی دولت و وزارت بهداشت افغانستان و تبدیل آن، تقریباً یک سال زمان می‌برد. گرچه مهمترین مسأله در این زمینه، امنیت جانی و مالی است و این‌ها در مجموع موجب می‌شود انگیزه‌ام برای بازگشت کم شود. خیلی از بچه‌های افغان که در ایران تحصیل کرده‌اند دوست دارند به کشورشان برگردند چراکه در ایران به خاطر اشباع در رشته‌های مختلف تحصیلی، پیدا کردن شغل به ویژه برای اتباع، کار سختی است.»
 
«از قدیم در رسانه‌ها یا از اطرفیان شنیده‌ایم که برخی از افغان‌های سنتی ساکن ایران صرف نظر از مسائل مالی، از نظر فرهنگی و بینشی چندان تمایلی برای تحصیل فرزندانشان بویژه دخترانشان در مدارس ایران ندارند؛ روایتی شبیه با آنچه نصیبه بازگو می‌کند: «برخی از خانواده‌های افغان که در اطراف ما زندگی می‌کردند به فرزندانشان اجازه نمی‌دادند که ادامه تحصیل بدهند، چون می‌ترسیدند این ادامه تحصیل باعث شود که دید فرزندانشان تغییر کند یا اعتقادی برخلاف اعتقاد خانواده پیدا کنند و محیط، اثر منفی بر روی آن‌ها بگذارد. وقتی ما به مدرسه می‌رفتیم، برخی از آنها به خانواده ما اعتراض می‌کردند که چرا اجازه ادامه تحصیل به فرزندانتان می‌دهید؟ در منطقه‌ای که ما زندگی می‌کردیم، مقطع پیش‌دانشگاهی وجود نداشت. بین خانه ما تا نزدیکترین مرکز پیش‌دانشگاهی که من در آن‌جا تحصیل می‌کردم حدود نیم ساعت فاصله بود. در آن موقع اطرافیان به پدر و مادرم خرده می‌گرفتند که چرا چنین اجازه‌ای می‌دهید؟ زمانی هم که در دانشگاه قبول شدم، در ابتدا برخی از این خانواده‌ها به پدر و مادرم می‌گفتند به چه جرأتی به دخترتان اجازه می‌دهید به چنین مسافت دوری سفر کند؟ آن‌ها یک فرهنگ سنتی دارند و تعصبشان برروی دختران خیلی زیاد است. ولی وقتی وارد دانشگاه شدم کم کم برای آن‌ها تبدیل به یک الگو شدم و خانواده‌های بیشتری تشویق شدند که بچه‌هایشان را به مدرسه بفرستند تا درس بخوانند و بدین ترتیب دیدگاه مثبتی در این ارتباط ایجاد شد، بطوریکه بسیاری از بچه‌های این خانواده‌ها به دانشگاه رفتند و در رشته‌های مختلف از جمله رشته‌های مهندسی درس خواندند.»
 
نصیبه که در شهریور 92 از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده، در مورد وضعیت کنونی زندگی‌اش می‌گوید: «همچنان به همراه خانواده‌ام در دماوند زندگی می‌کنم و اکنون حدود یک سال است که هر روز صبح، شنبه تا چهارشنبه، برای معالجه بیمارانم از دماوند به درمانگاه یغمایی در دولت‌آباد می‌آیم. البته پیش از این در بیمارستان فیروزآبادی تهران کار می‌کردم و تحت نظارت خودم برخی از عمل‌های جراحی‌ام را در آن بیمارستان انجام می‌دادم اما اکنون به دلیل مشکلاتی که بوجود آمده و عدم حضور در آن بیمارستان، بیمارانم را برای جراحی به همکاران و دیگر بیمارستان‌ها ارجاع می‌دهم و در درمانگاه بیشتر ویزیت‌های سرپایی و غربالگری را انجام می‌دهم.»
 
این پزشک جوان افغان که بیماران او اتباع ایرانی و افغانی هستند، در مورد واکنش مراجعه‌کنندگان هموطنش در هنگام مواجهه‌شان با او و مشکلاتی که آن‌ها دارند، لگ زمستانه خزدار چنین روایت می‌کند: «آنها وقتی می‌بینند که با یک پزشک افغان روبرو هستند، خوشحال می‌شوند چراکه در برخی از مواقع این بیماران به خاطر لهجه‌ای که دارند نمی‌توانند منظورشان را به خوبی به یک پزشک ایرانی منتقل کنند ولی وقتی من با لهجه خودشان صحبت می‌کنم احساس راحتی بیشتری می‌کنند. مشکل بسیاری از بیماران افغان که به من مراجعه می‌کنند، مشکل مالی است و برای درمانشان پیگیری منظمی ندارند که این موضوع هم به فقر مالی برمی‌گردد. مثلاً چندی پیش یک مریض افغان داشتم که در هفته سی‌اُم بارداری بود. قند دوران بارداری‌اش 360 شده بود که باید تحت درمان انسولین قرار می‌گرفت و آب دور بچه‌اش خیلی زیاد شده بود ولی این خانم به دلیل فقر مالی به هیچ وجه حاضر نبود در بیمارستان بستری شود. در حال حاضر نیز با توجه به اینکه طرح تحول سلامت اجرا شده، اما هزینه‌های درمان برای آن دسته از اتباع افغان که بیمه ندارند بیشتر شده و این، کار را برای آن‌ها سخت کرده است. آن‌ها هم دوست دارند که به بهداشتشان اهمیت بدهند اما به خاطر مشکلات مالی پیگیر درمانشان نمی‌شوند.»
 
نصیبه حیدری چندی پیش در اولین نشست نخبگان پناهنده، نخبه‌پروری و رسالت آنها در بازسازی افغانستان که در کرج برگزار شد طی سخنانی اعلام کرد: «طبق آمار وزارت علوم 13 هزار دانشجوی افغان در ایران تحصیل می‌کنند و تاکنون تعداد زیادی فارغ‌التحصیل شده‌اند».

از او می‌پرسم با توجه به این آمار، چرا نخبگان افغان حاضر در ایران، برای تغییر برخی از ذهنیت‌ها که در ارتباط با مهاجران افغان وجود دارد اقدامی نمی‌کنند؟

در پاسخ می‌گوید: «اقداماتی در این زمینه در حال انجام است؛ برای مثال اخیراً یک‌سری همایش از سوی اداره اتباع وزارت کشور با همکاری کمیسیاری عالی در راستای شناسایی نخبگان افغانی، مشکلات آنها و استفاده از ظرفیت آنها برگزار شده که امیدوارم این‌گونه اقدامات باعت معرفی هرچه بیشتر نخبگان افغان در جامعه ایران و تغییر برخی از دیدگاه‌های غلط شود.»
 
دغدغه نصیبه، مانند خیلی دیگر از جوانان ایرانی و افغان، تحصیل کردن در دانشگاه‌ها و اشتغال است؛ گرچه نصیبه معتقد است وضعیت افغان‌ها در این زمینه به مراتب بدتر است: «در حال حاضر 30 پزشک متخصص افغان از دانشگاه‌های ایران فارغ‌التحصیل شده‌اند و 150 نفر در رشته‌های پیراپزشکی تحصیل کرده‌اند ولی به نوعی بلاتکلیف هستند؛ لگ زمستانه خزدار از طرفی امکان بازگشت به افغانستان برای آنها وجود ندارد و از سوی دیگر وضعیت شغلی آنها با ثبات نیست، در حالی که این افراد از امکانات همین کشور استفاده کرده‌اند و درس خوانده‌اند و دوست دارند از توانایی و پتانسیل آنها استفاده شود.»


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عباس دادیار 93/10/7:: 4:10 صبح     |     () نظر

پوستر فیلم «گوزن‌ها» یکی از معروف‌ترین پوسترهای طراحی‌شده برای سینمای ایران است. اثری که «مرتضی ممیز» آن را برای یکی از بحث‌برانگیزترین و محبوب‌ترین فیلم‌های «مسعود کیمیایی» طراحی کرد.


به گزارش ایسنا، پنجم آذرماه سال‌روز درگذشت مرتضی ممیز، طراح و گرافیست معاصر است. بسیاری از طراحان پوستر سینمای ایران در صحبت‌های‌شان درباره‌ی این هنر همواره به پوسترهایی که ممیز برای فیلم‌های سینمایی طراحی کرد، اشاره می‌کنند.

ممیز در طول سال‌ها فعالیت هنری‌اش، پوسترهای زیادی را برای فیلم‌های سینمایی طراحی کرد. یکی از این پوسترها مربوط به فیلم معروف مسعود کیمیایی، یعنی «گوزن‌ها» است که در سال 1353 ساخته شد و از آن به‌عنوانی یکی از بحث‌برانگیزترین و برترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران یاد می‌شود.

بهزاد غریب‌پور، طراح پوستر و گرافیست، درباره‌ی این پوستر به خبرنگار ایسنا گفت: موضوع سینما خیلی به رونق حوزه‌ی طراحی پوستر کمک کرد. من همیشه از پوستر فیلم «گوزن‌ها» که مرتضی ممیز آن را طراحی کرد، به‌عنوان یکی از بهترین کارهایی که در این زمینه دیده‌ام، یاد می‌کنم. در این پوستر تمام عناصر، لوگو و طراحی کاملا فکرشده و دقیق است.لگ زمستانه خزدار

او افزود: طراحی فونت این پوستر بسیار فوق‌العاده و نسبت به زمان طراحی‌اش مدرن و زیباست. چینشی که ممیز در طراحی پوستر انجام داده، حاوی محتوای فیلم است و مخاطب را به راضی می‌کند.

ابراهیم حقیقی، گرافیست و از همراهان و دوستان نزدیک ممیز، پوستر «گوزن‌ها» را بهترین پوستر ممیز نمی‌داند و معتقد است که این هنرمند کارهای بهتر و ارزشمندتری در این حوزه انجام داده است.

پوستر فیلم «غریبه و مه» اثر مرتضی ممیز
چرا این پوسترها معروف شد؟

این طراح پیشکسوت در این‌باره گفت: مرحوم ممیز پوسترهای خوبی برای فیلم‌های «طبیعت بی‌جان»، «یک اتفاق ساده»، «مغول‌ها» و «غریبه و مه» طراحی کرده است.

حقیقی همچنین درباره‌ی ویژگی‌های کار ممیز در طراحی پوستر برای فیلم، اظهار کرد: به‌جز تصویرهایی که ممیز برای پوسترهایش در نظر می‌گرفت که مدرن و تازه بودند، آنچه کارهای او را از دیگران متمایز می‌کرد، توجه به «نام‌نوشته»‌ای بود که در پوستر به کار می‌رفت. ممیز به نام‌نوشته‌ی فیلم اهمیت زیادی می‌داد و نسبت به آن حساس بود.لگ زمستانه خزدار

بهزاد خورشیدی، طراح پوستر، نیز درباره‌ی فعالیت ممیز در سینما، گفت: مرتضی ممیز بزرگ‌ترین و مهم‌ترین گرافیست مدرن در تاریخ طراحی پوستر برای سینمای ایران است. پوستر «گوزن‌ها» یکی از بهترین و زیباترین آثار این هنرمند است.

وی ادامه داد: ممیز با سفر به لهستان و دیدن آثار «رومن سیسلوویچ» (هنرمند لهستانی) هنر خود را متحول کرد. لگ زمستانه خزدار در آن دوره، در لهستان به طراحان گفته شده بود که ابزار تبلیغاتی نباید صرفا تجاری باشند. به همین دلیل، این کشور در عرصه‌ی طراحی پوستر سرآمد بود و مورد الگوبرداری قرار می‌گرفت.

پوستر فیلم «ستارخان» اثر مرتضی ممیز
چرا این پوسترها معروف شد؟

او افزود: پوستر فیلم «گوزن‌ها» در عین سادگی به‌شدت بر مخاطب تأثیر می‌گذارد. ممیز در آن دوره با استفاده از تصویر صورت دو کاراکتر فیلم و با ابزار دستی کلیشه، پوستری طراحی کرد که روح داشت و خلاقیت در آن موج می‌زند. حالا که طراحان از ابزارهای کامپیوتری برای طراحی پوستر استفاده می‌کنند و عکس صرف می‌گذارند، این روح از بین رفته است. خرید اینترنتی لگ زمستان خزدار

این طراح همچنین اظهار کرد: من برای فیلم «اعتراض» مسعود کیمیایی پوستری طراحی کردم که الهام‌گرفته از کارهای استاد ممیز بود. خود کیمیایی از من خواسته بود پوستری طراحی کنم که به طرح‌های فیلم‌های گذشته‌اش نزدیک‌تر باشد. این پوستر در دوسالانه گرافیک ایران یکی از برگزیده‌ها بود. خود استاد ممیز به من گفت با این‌که از کارهای من الهام گرفته‌ای، خرید اینترنتی لگ زمستان خزدار اما کار خودت را انجام داده‌ای و این، دلیل انتخاب شدن اثرت بود.

فیلم‌های «ستارخان» و «کمال‌الملک» نیز از آثاری هستند که ممیز برای آن‌ها پوستر طراحی کرد.

مرتضی ممیز (4 شهریور 1315- 5 آذر 1384) طراح گرافیک، تصویرگر و استاد دانشگاه بود. او را پدر گرافیک در ایران می‌دانند. لگ زمستانه خزدار این هنرمند براثر بیماری سرطان درگذشت و پیکرش در باغبان‌کلا (محلی واقع در کردان کرج) به خاک سپرده شد.
پوستر فیلم «طبیعت بیجان» اثر مرتضی ممیز
چرا این پوسترها معروف شد؟

پوستر فیلم «گوزن‌ها» اثر مرتضی ممیز
چرا این پوسترها معروف شد؟

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عباس دادیار 93/10/7:: 3:49 صبح     |     () نظر
شاید خیلی از هموطنانی که این مطلب را می‌خوانند دقیقا ندانند "ساپورت" چیست و چرا امروزه به محل مناقشه نیروی انتظامی‌و برخی از شهروندان محترم تبدیل شده است. در گذشته این کلمه را بیشتر از زبان غلام پیروانی شنیده بودیم. او وقتی تیمش می‌برد می‌گفت "مسئولان خوب ساپورت کِردن" و وقتی می‌باخت هم می‌گفت "مسئولان خوب ساپورت نکِردن". لگ زمستانه خزدار این ساپورت جدید اما آن ساپورت نیست. در واقع همان جوراب شلواری سابق خودمان است که جنسش کمی‌متفاوت شده و چنان به بدن صاحبش می‌چسبد که گویی عضوی از بدن اوست. افرادی که عادت به استفاده از  شلوار کردی  دارند حتی 30 ثانیه هم نمی‌توانند ساپورت را تحمل کنند. به همین دلیل در برخی نقاط  کشور طی ماه های اخیر بیش از صد مورد مرگ در اثر نفس تنگی گزارش شده است.

ساپورت یا همان چسبونک بی حیا- واژه پیشنهادی ما تا قبل از آنکه جلسه رسیدگی به موضوع در فرهنگستان تشکیل شود- اولین بار در کشورهایی مورد استفاده قرار گرفت که به لحاظ امنیتی وضعیت خوبی نداشتند. لگ زمستانه خزدار عوض کردن  این شلوارها بیش از 45 دقیقه زمان می‌برد. به همین دلیل زورگیرها مجبور می‌شدند به گرفتن کیف پول، موبایل و سایر البسه فرد زورگیری شونده اکتفا کنند و شلوار برای خود او باقی می‌ماند. پوشیدن این شلوار هم بسیار زمان بر است. شما باید پس از عبور دادن پاچه ها از پنجه های پایتان، دو طرف کمر شلوار را بگیرید و همزمان با بالا کشیدن آن خودتان هم بالا بپرید. ساپورت زمستانی خزدار این عمل باید بیش از 30 مرتبه تکرار شود تا شلوار در اندام شما جا بیفتد.

 با این توصیف لازم است مادری که می‌خواهد به صورت ساپورت پوش فرزندش را صبح زود به مدرسه ببرد یک ساعت زودتر از خواب بیدار شود. پوشیدن ساپورت هرچند نوعی ورزش صبحگاهی محسوب می‌شود اما خب پیرمرد و پیرزن طبقه پایین که در خواب عمیق به سر می‌برند چه گناهی کرده اند؟
لگ زمستانه خزدار (اگر در طبقه همکف زندگی می‌کنید مانعی ندارد) حتما دقت کنید که در آوردن چسبونک هم حداقل به یک دستیار و 120 متر فضا-زیربنای مفید- احتیاج دارد. چراکه ممکن است صحنه هایی شبیه به باراندازهای متوالی در تشک کشتی بین آن دو شکل بگیرد. خوشبختانه در حال حاضر کشور ما به لحاظ امنیتی در شرایط خوبی به سر می‌برد و بانوان نباید با نگرانی از این مسئله به استفاده از پوشاک غربی روی بیاورند. دشمن وقتی ببیند ما همه ساپورت می‌پوشیم با خودش می‌گوید: «اینها را نگاه کن، آن قدر زیاد زورگیر دارند که روزی چهار، پنج ساعت برای پوشیدن و عوض کردن  شلوار وقت می‌گذارند.» لگ زمستانه لذا نیروی انتظامی‌این دوستان را برای لحظاتی به داخل ماشین راهنمایی می‌کند تا بیشتر به کارشان فکر کنند. اما متاسفانه دیده شده که کف همان ماشین هم برخی از بانوان ساپورت بساط کرده و به دیگر سرنشینان فروخته‌اند.

از آنجایی که این مطلب پتانسیل بالایی برای سانسور شدن دارد، لگ زمستانه خزدار جا دارد درپایان با ذکر یک توصیه مثبت و آموزنده کمی‌تعدیلش کنیم. نپوشید لطفا...نکنید این کار را... اگر صلاح بدانند خودشان برایتان تولید می‌کنند و مثل کرم حلزون یا دستگاه دراز و نشست با یک تماس کوتاه جلوی در خانه تحویلتان می‌دهند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عباس دادیار 93/10/7:: 3:38 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5      >